معنی فارسی instarring

B1

بازی کردن یا به تصویر کشیدن هنرپیشه‌ای در حال حاضر در یک نمایش یا فیلم.

To have or be performing as a leading actor in a film, show, or play.

example
معنی(example):

کارگردان در حال انتخاب چندین تازه‌وارد با استعداد برای فیلم است.

مثال:

The director is instarring several talented newcomers in the film.

معنی(example):

این نمایش شامل بازیگرانی است که هم از ن؟واردان و هم از حرفه‌ای‌های قدیمی است.

مثال:

The show features a cast instarring both veterans and newcomers.

معنی فارسی کلمه instarring

:

بازی کردن یا به تصویر کشیدن هنرپیشه‌ای در حال حاضر در یک نمایش یا فیلم.