معنی فارسی instillator

B1

دستگاهی که برای تزریق یا نصب مایع استفاده می‌شود.

A device used to instill a substance, especially liquids.

example
معنی(example):

دستگاه تزریق‌کننده برای ارائه اندازه‌گیری‌های دقیق مایعات استفاده می‌شود.

مثال:

The instillator is used to provide precise liquid measurements.

معنی(example):

در آزمایشگاه‌ها، یک تزریق‌کننده می‌تواند برای آزمایش‌ها حیاتی باشد.

مثال:

In laboratories, an instillator can be critical for experiments.

معنی فارسی کلمه instillator

:

دستگاهی که برای تزریق یا نصب مایع استفاده می‌شود.