معنی فارسی insue
B2شکایت کردن، به صورت قانونی درخواستی برای رسیدگی به یک مورد دادن.
To initiate a legal case against someone.
- VERB
example
معنی(example):
او تصمیم گرفت که از کارفرمای قبلی خود شکایت کند.
مثال:
She decided to insue her previous employer.
معنی(example):
شرکت ممکن است شکایت کند اگر به قرارداد آسیب برساند.
مثال:
The company may insue if they breach the contract.
معنی فارسی کلمه insue
:
شکایت کردن، به صورت قانونی درخواستی برای رسیدگی به یک مورد دادن.