معنی فارسی insuetude
C1غیرمعمول بودن، عدم شایستگی یا توافق با وضعیت موجود.
The state of being unusual or out of the ordinary.
- NOUN
example
معنی(example):
او به غیرمعمول بودن مکالمهشان اشاره کرد.
مثال:
He noted the insuetude of their conversation.
معنی(example):
غیرمعمول بودن رفتار او همه را شگفتزده کرد.
مثال:
The insuetude of her behavior surprised everyone.
معنی فارسی کلمه insuetude
:
غیرمعمول بودن، عدم شایستگی یا توافق با وضعیت موجود.