معنی فارسی insupposable
C1به معنای غیرقابل تصور، به حالتی که نمیتوان حدس زد یا به عنوان واقعیت پذیرفته شود.
Not able to be supposed or taken for granted.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
این ایده در ابتدا برای او غیرقابل تصور به نظر میرسید.
مثال:
The idea seemed insupposable to her at first.
معنی(example):
او یک راه حل غیرقابل تصور برای مسئله ارائه داد.
مثال:
He presented an insupposable solution to the problem.
معنی فارسی کلمه insupposable
:
به معنای غیرقابل تصور، به حالتی که نمیتوان حدس زد یا به عنوان واقعیت پذیرفته شود.