معنی فارسی insuppressible

C1

به معنای غیرقابل سرکوب، به حالتی که نمی‌توان جلوی آن را گرفت.

Incapable of being suppressed or restrained.

example
معنی(example):

شادی غیرقابل سرکوب او به همه اطرافیانش سرایت کرد.

مثال:

Her insuppressible joy was contagious to everyone around her.

معنی(example):

او یک تمایل غیرقابل سرکوب برای سفر به سراسر جهان داشت.

مثال:

He had an insuppressible desire to travel the world.

معنی فارسی کلمه insuppressible

: معنی insuppressible به فارسی

به معنای غیرقابل سرکوب، به حالتی که نمی‌توان جلوی آن را گرفت.