معنی فارسی inswamp
B1در باتلاق فرو رفتن، به موقعیتی اشاره دارد که جایی به شدت نرم و مرطوب باشد که حرکت در آن دشوار است.
To sink or become submerged in a swamp or muddy ground.
- VERB
example
معنی(example):
باران باعث شد که زمین در باتلاق فرو برود و راه رفتن دشوار شد.
مثال:
The rain caused the ground to inswamp, making it difficult to walk.
معنی(example):
اسبها پس از طوفان در میدان گلآلود فرو رفتند.
مثال:
The horses inswamped in the muddy field after the storm.
معنی فارسی کلمه inswamp
:
در باتلاق فرو رفتن، به موقعیتی اشاره دارد که جایی به شدت نرم و مرطوب باشد که حرکت در آن دشوار است.