معنی فارسی intactile

B1

بدون تغییر یا آسیب، به حالت اولیه بافته شده یا شکل خالص خود باقی مانده.

Remaining in a state that has not been altered or damaged; unbroken.

example
معنی(example):

سطح بدون آسیب‌دیدگی مجسمه توسط بازدیدکنندگان تحسین شد.

مثال:

The intactile surface of the sculpture was admired by visitors.

معنی(example):

او بافت بدون آسیب‌دیدگی پارچه را برای پروژه‌اش ترجیح داد.

مثال:

He preferred the intactile texture of the fabric for his project.

معنی فارسی کلمه intactile

:

بدون تغییر یا آسیب، به حالت اولیه بافته شده یا شکل خالص خود باقی مانده.