معنی فارسی intactly
B1بهطور کامل و بدون آسیب، در وضعیت اولیه باقی مانده.
In an unaltered or undamaged state; completely whole.
- ADVERB
example
معنی(example):
مدارک به صورت کاملاً دست نخورده برای نسلهای آینده حفظ شده بودند.
مثال:
The documents were preserved intactly for future generations.
معنی(example):
لطفاً کتاب را پس از خواندن به صورت دست نخورده برگشت دهید.
مثال:
Please return the book intactly after reading it.
معنی فارسی کلمه intactly
:بهطور کامل و بدون آسیب، در وضعیت اولیه باقی مانده.