معنی فارسی intenable

B2

غیرقابل تحمل، وضعیتی که نمی‌توان آن را ادامه داد یا تحمل کرد.

Unbearable; impossible to maintain or endure.

example
معنی(example):

وضعیت برای کارگران پس از معرفی سیاست‌های جدید غیرقابل تحمل شد.

مثال:

The situation became intenable for the workers after the new policies were introduced.

معنی(example):

رفتار او غیرقابل تحمل بود و منجر به اخراجش از تیم شد.

مثال:

Her behavior was intenable, leading to her dismissal from the team.

معنی فارسی کلمه intenable

: معنی intenable به فارسی

غیرقابل تحمل، وضعیتی که نمی‌توان آن را ادامه داد یا تحمل کرد.