معنی فارسی inter-correlation

B1

همبستگی میان دو یا چند عامل که وضعیت آن‌ها را تحت تأثیر قرار می‌دهد.

The correlation between two or more factors that affects their status.

example
معنی(example):

همبستگی بین عوامل می‌تواند نرخ موفقیت را تعیین کند.

مثال:

The inter-correlation of factors can determine the success rate.

معنی(example):

بررسی همبستگی بین در درک سیستم‌های پیچیده کمک می‌کند.

مثال:

Exploring inter-correlation aids in understanding complex systems.

معنی فارسی کلمه inter-correlation

: معنی inter-correlation به فارسی

همبستگی میان دو یا چند عامل که وضعیت آن‌ها را تحت تأثیر قرار می‌دهد.