معنی فارسی inter-penetrate

B2

به معنای نفوذ متقابل یا تعامل دو یا چند چیز با یکدیگر.

To penetrate through each other.

example
معنی(example):

شما می‌توانید ببینید که چگونه مواد در مجسمه در هم نفوذ می‌کنند.

مثال:

You can see how the materials inter-penetrate in the sculpture.

معنی(example):

دو سبک در این حرکت هنری در هم نفوذ می‌کنند.

مثال:

The two styles inter-penetrate in this artistic movement.

معنی فارسی کلمه inter-penetrate

: معنی inter-penetrate به فارسی

به معنای نفوذ متقابل یا تعامل دو یا چند چیز با یکدیگر.