معنی فارسی interaccusing

B1

عمل متهم کردن متقابل بین دو یا چند طرف در یک بحث یا جدال.

The act of accusing each other.

example
معنی(example):

آنها تمام شب یکدیگر را متهم می‌کردند.

مثال:

They were interaccusing each other all night.

معنی(example):

متهم کردن یکدیگر می‌تواند به تعارضات حل نشده منجر شود.

مثال:

Interaccusing can lead to unresolved conflicts.

معنی فارسی کلمه interaccusing

: معنی interaccusing به فارسی

عمل متهم کردن متقابل بین دو یا چند طرف در یک بحث یا جدال.