معنی فارسی interaxial

B2

فاصله بین محورهای دو دوربین در عکاسی یا فیلم‌سازی سه‌بعدی.

The distance between the optical centers of two cameras used in stereo imaging.

example
معنی(example):

فاصله بین محوری بر اثر استریو در فیلم تأثیر می‌گذارد.

مثال:

The interaxial distance affects the stereo effect in film.

معنی(example):

تنظیم فاصله بین محوری می‌تواند تجربه تماشاگر را افزایش دهد.

مثال:

Adjusting the interaxial setting can enhance the viewer experience.

معنی فارسی کلمه interaxial

:

فاصله بین محورهای دو دوربین در عکاسی یا فیلم‌سازی سه‌بعدی.