معنی فارسی interaxal

B1

مربوط به ابعاد یا اندازه‌گیری‌ها به‌طور خاص در رابطه با محورهای مختلف.

Relating to the axes that are between each other.

example
معنی(example):

زاویه‌های بین‌محوری برای تراز صحیح مهم هستند.

مثال:

The interaxal angles are important for proper alignment.

معنی(example):

مهندسان فاصله‌های بین‌محوری را برای پروژه اندازه‌گیری کردند.

مثال:

Engineers measured the interaxal distances for the project.

معنی فارسی کلمه interaxal

:

مربوط به ابعاد یا اندازه‌گیری‌ها به‌طور خاص در رابطه با محورهای مختلف.