معنی فارسی interbank

C1

رابطه‌ای که بین دو یا چند بانک وجود دارد و به تبادل پول یا اطلاعات مربوط می‌شود.

Transactions and relationships between banks.

adjective
معنی(adjective):

Of, pertaining to, or taking place between two or more banks (financial institutions).

example
معنی(example):

نرخ بین بانکی بر قیمت وام‌ها تاثیر دارد.

مثال:

The interbank rate affects loan prices.

معنی(example):

معاملات بین بانکی برای بازارهای مالی بسیار مهم است.

مثال:

Interbank transactions are crucial for financial markets.

معنی فارسی کلمه interbank

: معنی interbank به فارسی

رابطه‌ای که بین دو یا چند بانک وجود دارد و به تبادل پول یا اطلاعات مربوط می‌شود.