معنی فارسی interblock

B2

ارتباط یا ترکیب بین بلوک‌های مختلف که عملکرد را تسهیل می‌کند.

A connection or interaction between different blocks or units.

example
معنی(example):

اتصال بین بلوک‌ها امکان ارتباط بهتر بین واحدها را فراهم می‌کند.

مثال:

The interblock connection allows for better communication between units.

معنی(example):

هر ماژول به گونه‌ای طراحی شده بود که به طور شفاف با دیگران ترکیب شود.

مثال:

Each module was designed to interblock with others seamlessly.

معنی فارسی کلمه interblock

:

ارتباط یا ترکیب بین بلوک‌های مختلف که عملکرد را تسهیل می‌کند.