معنی فارسی interbranch

B1

بین شعبه‌ای، به تعامل و همکاری بین دو یا چند شعبه از یک سازمان اشاره دارد.

Referring to relationships or interactions between branches.

example
معنی(example):

جلسه بین شعبه‌ای برای به اشتراک‌گذاری به‌روزرسانی‌ها برگزار شد.

مثال:

The interbranch meeting was organized to share updates.

معنی(example):

آن‌ها در مورد همکاری بین شعبه‌ای برای بهبود خدمات بحث کردند.

مثال:

They discussed interbranch cooperation to improve services.

معنی فارسی کلمه interbranch

:

بین شعبه‌ای، به تعامل و همکاری بین دو یا چند شعبه از یک سازمان اشاره دارد.