معنی فارسی interbranchial

B1

بین شاخه‌ای، به ناحیه‌ای در سیستم تنفسی برخی از آبزیان اشاره دارد.

Relating to the area between the gill branches in aquatic organisms.

example
معنی(example):

منطقه بین شاخه‌ای برای تنفس ماهی‌ها حیاتی است.

مثال:

The interbranchial region is crucial for fish respiration.

معنی(example):

مطالعه آناتومی بین شاخه‌ای به درک زندگی آبی کمک می‌کند.

مثال:

Studying interbranchial anatomy helps in understanding aquatic life.

معنی فارسی کلمه interbranchial

:

بین شاخه‌ای، به ناحیه‌ای در سیستم تنفسی برخی از آبزیان اشاره دارد.