معنی فارسی interbrigade

B1

گروهی متشکل از اعضای مختلف که به صورت مشترک برای هدفی خاص کار می‌کنند.

A group formed by members from different brigades working together towards a common goal.

example
معنی(example):

این گروه مشترک برای دستیابی به اهداف خود با هم کار کردند.

مثال:

The interbrigade worked together to achieve their goals.

معنی(example):

گروه‌های مختلف میان‌گروهی برای پروژه همکاری کردند.

مثال:

Various interbrigade teams collaborated for the project.

معنی فارسی کلمه interbrigade

:

گروهی متشکل از اعضای مختلف که به صورت مشترک برای هدفی خاص کار می‌کنند.