معنی فارسی intercalations

B2

درج، عملی که به یک دوره اضافه می‌شود تا یک تقویم یا سیستم زمانی را تنظیم کند.

The act of inserting something in a sequence, particularly to adjust a system.

example
معنی(example):

درج‌های تقویم می‌توانند به تنظیم فصول کمک کنند.

مثال:

Intercalations in a calendar can help adjust the seasons.

معنی(example):

درج‌ها برای هم‌زمان کردن چرخه‌های قمری و خورشیدی لازم بودند.

مثال:

The intercalations were necessary to synchronize lunar and solar cycles.

معنی فارسی کلمه intercalations

:

درج، عملی که به یک دوره اضافه می‌شود تا یک تقویم یا سیستم زمانی را تنظیم کند.