معنی فارسی intercalation

B1

فرآیند قرار دادن یک چیز در بین دیگران، به ویژه در شیمی و زیست‌شناسی.

The process of inserting or interposing layers or elements.

example
معنی(example):

درج زمانی اتفاق می‌افتد که دو لایه اطلاعات همپوشانی داشته باشند.

مثال:

Intercalation occurs when two layers of information overlap.

معنی(example):

فرآیند درج در برخی مطالعات علمی کلیدی است.

مثال:

The process of intercalation is key in certain scientific studies.

معنی فارسی کلمه intercalation

:

فرآیند قرار دادن یک چیز در بین دیگران، به ویژه در شیمی و زیست‌شناسی.