معنی فارسی intercalarily

B1

به معنای به صورت درج شده یا در میان، معمولاً در مورد اطلاع رسانی یا آموزش.

In a manner that involves insertion or interposition.

example
معنی(example):

ما از یادداشت‌های درج شده برای افزایش درک استفاده می‌کنیم.

مثال:

We use intercalarily placed notes to enhance understanding.

معنی(example):

اطلاعاتی که به طور درج شده تنظیم شده‌اند ممکن است بیشتر شهودی باشند.

مثال:

Intercalarily arranged information can be more intuitive.

معنی فارسی کلمه intercalarily

:

به معنای به صورت درج شده یا در میان، معمولاً در مورد اطلاع رسانی یا آموزش.