معنی فارسی intercessional
B1بینالمللی، مربوط به عمل دعا و درخواست به خدا برای کمک به دیگران.
Relating to or occurring during an intercession.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
جلسه بینالمللی هفته آینده برگزار خواهد شد.
مثال:
The intercessional meeting will take place next week.
معنی(example):
او در یک رویداد بینالمللی برای همکاری در مسائل اجتماعی شرکت کرد.
مثال:
She attended an intercessional event to collaborate on community issues.
معنی فارسی کلمه intercessional
:
بینالمللی، مربوط به عمل دعا و درخواست به خدا برای کمک به دیگران.