معنی فارسی interclash
B1تداخل و برخورد ایدهها یا فرهنگها که میتواند منجر به نتایج جدید و خلاقانه شود.
The intersection or clash between different concepts or cultures resulting in new developments.
- NOUN
example
معنی(example):
تداخل ایدهها به یک راهحل خلاقانه منجر شد.
مثال:
The interclash of ideas led to a creative solution.
معنی(example):
تداخل فرهنگها میتواند یک جامعه را غنیتر کند.
مثال:
An interclash of cultures can enrich a society.
معنی فارسی کلمه interclash
:تداخل و برخورد ایدهها یا فرهنگها که میتواند منجر به نتایج جدید و خلاقانه شود.