معنی فارسی intercivilization

B1

گفتگو و تعامل بین تمدن‌های مختلف با هدف پیشگیری از تنش و درگیری و درک بهتر و عمیق‌تر از یکدیگر.

Dialogue and interaction between different civilizations aimed at understanding and coexisting peacefully.

example
معنی(example):

گفتگوی بین تمدنی به جلوگیری از درگیری‌ها بین فرهنگ‌ها کمک می‌کند.

مثال:

Intercivilization dialogue helps prevent conflicts between cultures.

معنی(example):

دانشمندان در مطالعات بین تمدنی شرکت می‌کنند تا مسائل جهانی را بهتر درک کنند.

مثال:

Scholars engage in intercivilization studies to better understand global issues.

معنی فارسی کلمه intercivilization

:

گفتگو و تعامل بین تمدن‌های مختلف با هدف پیشگیری از تنش و درگیری و درک بهتر و عمیق‌تر از یکدیگر.