معنی فارسی intercollegian

B1

فردی که به دانشگاه دیگری متعلق است یا از آنجا آمده‌است، به ویژه در زمینه‌های علمی و فرهنگی، و در فعالیت‌های بین دانشجویی شرکت می‌کند.

Relating to or involving students from different colleges or universities.

example
معنی(example):

رویداد بین‌دانشگاهی دانشجویان دانشگاه‌های مختلف را گرد هم آورد.

مثال:

The intercollegian event brought students from various universities together.

معنی(example):

او در یک مسابقه بحث بین‌دانشگاهی شرکت کرد.

مثال:

She was involved in an intercollegian debate competition.

معنی فارسی کلمه intercollegian

:

فردی که به دانشگاه دیگری متعلق است یا از آنجا آمده‌است، به ویژه در زمینه‌های علمی و فرهنگی، و در فعالیت‌های بین دانشجویی شرکت می‌کند.