معنی فارسی intercommoned
B1بین مشترک، به حالتی اطلاق میشود که دو یا چند گروه از یک زمین به طور مشترک استفاده میکنند.
Lands that are shared or used jointly by different parties
- OTHER
example
معنی(example):
زمینهای بین مشترک برای نسلهای آینده حفظ شده است.
مثال:
The intercommoned lands are preserved for future generations.
معنی(example):
ما در جلسه حقوق بین مشترک را مورد بحث قرار دادیم.
مثال:
We discussed the intercommoned rights during the meeting.
معنی فارسی کلمه intercommoned
:
بین مشترک، به حالتی اطلاق میشود که دو یا چند گروه از یک زمین به طور مشترک استفاده میکنند.