معنی فارسی intercommoner
B1بین مشترک، به فردی اطلاق میشود که اجازه دارد از زمینهای مشترک بهرهبرداری کند.
A person who has rights to common land shared among communities
- OTHER
example
معنی(example):
یک بین مشترک کسی است که حق بهرهبرداری از زمینهای مشترک را دارد.
مثال:
An intercommoner is someone who has rights to share common land.
معنی(example):
بین مشترکان برای بحث در مورد سیاستهای استفاده از زمین ملاقات کردند.
مثال:
The intercommoners met to discuss land use policies.
معنی فارسی کلمه intercommoner
:
بین مشترک، به فردی اطلاق میشود که اجازه دارد از زمینهای مشترک بهرهبرداری کند.