معنی فارسی intercomparison

B2

مقایسه نتایج یا داده‌های مختلف برای بررسی انطباق یا تفاوت‌ها.

The act of comparing two or more items or results to analyze their similarities or differences.

example
معنی(example):

مقایسه بین دو مطالعه تفاوت‌های قابل توجهی را نشان داد.

مثال:

The intercomparison of the two studies showed significant differences.

معنی(example):

دانشمندان یک مقایسه بین‌المللی انجام دادند تا نتایج خود را معتبر کنند.

مثال:

Scientists conducted an intercomparison to validate their results.

معنی فارسی کلمه intercomparison

: معنی intercomparison به فارسی

مقایسه نتایج یا داده‌های مختلف برای بررسی انطباق یا تفاوت‌ها.