معنی فارسی interconal

B1

وابستگی یا ارتباط بین چندین ساختار یا عنصر.

Referring to connections between distinct channels or systems that communicate or interact.

example
معنی(example):

اتصالات میان‌مردمی برای ارتباطات شبکه‌ای حیاتی هستند.

مثال:

The interconal connections are crucial for network communication.

معنی(example):

در این تحقیق، روابط میان‌مردمی را در مجموعه‌های داده بررسی کردیم.

مثال:

In this research, we examined the interconal relationships within the data sets.

معنی فارسی کلمه interconal

: معنی interconal به فارسی

وابستگی یا ارتباط بین چندین ساختار یا عنصر.