معنی فارسی intercondenser
B1نوعی دستگاه یا سیستم که برای میعان گازها یا بخارات استفاده میشود و در ارتباط با دیگر سیستمها عمل میکند.
A type of apparatus used for condensing vapors or gases, often designed to work in conjunction with other systems.
- NOUN
example
معنی(example):
واحدهای میعانکننده متقابل کارایی سیستم خنکسازی را بهبود میبخشند.
مثال:
The intercondenser units improve the efficiency of the cooling system.
معنی(example):
فناوری جدید میعانکننده متقابل ما عملکرد بهتری در کاربردهای صنعتی ارائه میدهد.
مثال:
Our new intercondenser technology offers better performance in industrial applications.
معنی فارسی کلمه intercondenser
:
نوعی دستگاه یا سیستم که برای میعان گازها یا بخارات استفاده میشود و در ارتباط با دیگر سیستمها عمل میکند.