معنی فارسی interdictum
C1ممانعت به معنای دستوری است که برای جلوگیری از اقدام خاصی صادر میشود.
A prohibition or judicial order that forbids certain actions.
- NOUN
example
معنی(example):
یک ممانعت به عنوان یک دستور رسمی صادر شده توسط دادگاه است.
مثال:
An interdictum is a formal order issued by a court.
معنی(example):
ممانعت مانع از فعالیت شرکت شد.
مثال:
The interdictum prevented the company from operating.
معنی فارسی کلمه interdictum
:
ممانعت به معنای دستوری است که برای جلوگیری از اقدام خاصی صادر میشود.