معنی فارسی interdifferentiate

B1

تمایز قائل شدن، برای مشخص کردن تفاوت‌ها بین دو یا چند چیز به کار می‌رود.

To differentiate or distinguish between things that are similar.

example
معنی(example):

ما باید بین دو محصول مشابه متمایز کنیم.

مثال:

We need to interdifferentiate between the two similar products.

معنی(example):

مهم است که رنگ‌های مختلف را متمایز کنیم.

مثال:

It's important to interdifferentiate the various shades of color.

معنی فارسی کلمه interdifferentiate

: معنی interdifferentiate به فارسی

تمایز قائل شدن، برای مشخص کردن تفاوت‌ها بین دو یا چند چیز به کار می‌رود.