معنی فارسی interdine
B2صرف غذا با دیگران به عنوان نشانهای از دوستی یا همکاری.
To dine together, especially with other people.
- VERB
example
معنی(example):
دوستان تصمیم گرفتند در رستوران مورد علاقهشان شام مشترک داشته باشند.
مثال:
The friends decided to interdine at their favorite restaurant.
معنی(example):
برای همکاران عادی است که بعد از کار شام مشترک داشته باشند.
مثال:
It's common for colleagues to interdine after work.
معنی فارسی کلمه interdine
:
صرف غذا با دیگران به عنوان نشانهای از دوستی یا همکاری.