معنی فارسی interembracing
B1در آغوش گرفتن، اشاره به پیوستگی و ارتباط عمیق بین دو یا چند عنصر دارد.
To embrace one another; to integrate or interconnect in a meaningful way.
- OTHER
example
معنی(example):
دو جامعه فرهنگهای خود را برای تقویت درک متقابل در آغوش میگیرند.
مثال:
The two communities are interembracing their cultures to foster understanding.
معنی(example):
از طریق در آغوش گرفتن، آنها نقاط مشترک را با وجود تفاوتهایشان پیدا کردند.
مثال:
Through interembracing, they found common ground despite their differences.
معنی فارسی کلمه interembracing
:
در آغوش گرفتن، اشاره به پیوستگی و ارتباط عمیق بین دو یا چند عنصر دارد.