معنی فارسی interferant

B1

عوامل یا مواد اضافی که ممکن است نتایج آزمایش را تحت تأثیر قرار دهند.

Substances or elements that may alter the results of an experiment.

example
معنی(example):

عامل مداخله‌کننده می‌تواند دقت اندازه‌گیری‌ها را تحت تأثیر قرار دهد.

مثال:

The interferant can affect the accuracy of the measurements.

معنی(example):

در آزمایش‌ها، شناسایی هر گونه عامل مداخله‌کننده مهم است.

مثال:

In experiments, it's important to identify any interferant.

معنی فارسی کلمه interferant

: معنی interferant به فارسی

عوامل یا مواد اضافی که ممکن است نتایج آزمایش را تحت تأثیر قرار دهند.