معنی فارسی interferometric

B2

اینترفرومتریک مرتبط با اندازه‌گیری و تجزیه و تحلیل تداخل امواج، به ویژه نور، است.

Relating to or denoting the measurement of interference patterns of waves.

example
معنی(example):

روش اینترفرومتریک به اندازه‌گیری فاصله‌های کوچک کمک می‌کند.

مثال:

The interferometric method helps to measure tiny distances.

معنی(example):

در فیزیک، تکنیک‌های اینترفرومتریک برای مطالعه امواج نوری استفاده می‌شوند.

مثال:

In physics, interferometric techniques are used to study light waves.

معنی فارسی کلمه interferometric

: معنی interferometric به فارسی

اینترفرومتریک مرتبط با اندازه‌گیری و تجزیه و تحلیل تداخل امواج، به ویژه نور، است.