معنی فارسی interferometry
C1یک روش اندازهگیری که با استفاده از تداخل امواج، فاصلهها و ویژگیهای دیگر را دقیقاً اندازهگیری میکند.
A technique used to measure the interference of waves, particularly for precision measurements.
- NOUN
example
معنی(example):
اینفرومتری در اندازهگیری فاصلههای کوچک با دقت بالا استفاده میشود.
مثال:
Interferometry is used in measuring small distances with great precision.
معنی(example):
در نجوم، اینفرومتری به رصد اجسام آسمانی دور کمک میکند.
مثال:
In astronomy, interferometry helps in observing distant celestial objects.
معنی فارسی کلمه interferometry
:
یک روش اندازهگیری که با استفاده از تداخل امواج، فاصلهها و ویژگیهای دیگر را دقیقاً اندازهگیری میکند.