معنی فارسی interfilamentar

B2

فضایی که بین رشته‌های موجود در یک ساختار وجود دارد و ممکن است در فرآیندهای مختلف بیولوژیکی نقش داشته باشد.

Referring to the spaces found between filaments in various biological structures.

example
معنی(example):

فضای بین رشته‌ای جایی است که واکنش‌های بیوشیمیایی مهمی رخ می‌دهد.

مثال:

The interfilamentar space is where important biochemical reactions take place.

معنی(example):

نواحی بین رشته‌ای معمولاً در تحقیقات احیای عضله هدف قرار می‌گیرند.

مثال:

Interfilamentar areas are often targeted in muscle regeneration research.

معنی فارسی کلمه interfilamentar

: معنی interfilamentar به فارسی

فضایی که بین رشته‌های موجود در یک ساختار وجود دارد و ممکن است در فرآیندهای مختلف بیولوژیکی نقش داشته باشد.