معنی فارسی interflowed

B1

جریان یافتن یا به هم آمیختن، به ویژه در مورد آب یا مایعات که به شکل متقابل در هم ترکیب می‌شوند.

To flow into one another, typically referring to water bodies mixing together.

verb
معنی(verb):

To flow between.

معنی(verb):

(of fluids) To merge or mingle.

example
معنی(example):

رودخانه‌ها باهم جریان یافتند و الگوی زیبایی ایجاد کردند.

مثال:

The rivers interflowed, creating a beautiful pattern.

معنی(example):

در فصل بارانی، دو جوی با هم جریان یافتند.

مثال:

The two streams interflowed during the rainy season.

معنی فارسی کلمه interflowed

: معنی interflowed به فارسی

جریان یافتن یا به هم آمیختن، به ویژه در مورد آب یا مایعات که به شکل متقابل در هم ترکیب می‌شوند.