معنی فارسی interflux

B1

جریان یا تبادل متقابل مواد یا انرژی بین دو یا چند سیستم.

The movement or exchange of materials or energy between two or more systems.

example
معنی(example):

جریان متقابل گازها در آزمایش نقش داشت.

مثال:

The interflux of gases played a role in the experiment.

معنی(example):

جریان متقابل بین محلول‌های مختلف می‌تواند بر نتایج نهایی تاثیر بگذارد.

مثال:

Interflux between different solutions can affect the final results.

معنی فارسی کلمه interflux

: معنی interflux به فارسی

جریان یا تبادل متقابل مواد یا انرژی بین دو یا چند سیستم.