معنی فارسی interfoliaceous

B1

ویژگی‌های رشد و تکوین بین برگ‌های گیاهان که بر رشد و سازگاری آن‌ها تأثیر می‌گذارد.

Referring to growth patterns or characteristics occurring between leaves in plants, impacting their adaptation.

example
معنی(example):

رشد بین‌برگ‌ها در گیاهان می‌تواند به سازگاری‌های منحصر به فردی منجر شود.

مثال:

The interfoliaceous growth of plants can lead to unique adaptations.

معنی(example):

این گونه ویژگی‌های بین‌برگی را نشان می‌دهد که به بقا کمک می‌کند.

مثال:

This species shows interfoliaceous characteristics that aid in survival.

معنی فارسی کلمه interfoliaceous

: معنی interfoliaceous به فارسی

ویژگی‌های رشد و تکوین بین برگ‌های گیاهان که بر رشد و سازگاری آن‌ها تأثیر می‌گذارد.