معنی فارسی interinsurer

B1

بیمه‌گری که با دیگر بیمه‌گران برای ارائه خدمات همکاری می‌کند.

An insurance entity that collaborates with other insurers.

example
معنی(example):

توافق بین بیمه‌گران می‌تواند حق بیمه‌ها را برای مشتریان کاهش دهد.

مثال:

An interinsurer agreement can lower premiums for clients.

معنی(example):

آنها به دنبال یک همکاری بین بیمه‌گران برای بهبود خدمات هستند.

مثال:

They are seeking an interinsurer partnership to enhance services.

معنی فارسی کلمه interinsurer

: معنی interinsurer به فارسی

بیمه‌گری که با دیگر بیمه‌گران برای ارائه خدمات همکاری می‌کند.