معنی فارسی interknowledge

B1

دانش مشترک یا اطلاعاتی که در بین افراد یا گروه‌ها به اشتراک گذاشته می‌شود.

Knowledge that is shared between entities, often leading to greater understanding or collaboration.

example
معنی(example):

دانش بین‌المللی برای پروژه‌های مشترک ضروری است.

مثال:

Interknowledge is essential for collaborative projects.

معنی(example):

دانش بین‌المللی او از فرهنگ‌های مختلف به او در کارش کمک می‌کند.

مثال:

His interknowledge of various cultures helps him in his job.

معنی فارسی کلمه interknowledge

: معنی interknowledge به فارسی

دانش مشترک یا اطلاعاتی که در بین افراد یا گروه‌ها به اشتراک گذاشته می‌شود.