معنی فارسی interlabial

B1

مرتبط با ناحیه‌ای که در آن لب‌ها به هم نزدیک می‌شوند.

Relating to the area between the lips.

example
معنی(example):

فضای بین لب‌ها در تولید گفتار اهمیت دارد.

مثال:

The interlabial space is important in speech production.

معنی(example):

اختلافات بین لب‌ها می‌تواند بر نحوه بیان صداها تأثیر بگذارد.

مثال:

Interlabial differences can affect how sounds are articulated.

معنی فارسی کلمه interlabial

: معنی interlabial به فارسی

مرتبط با ناحیه‌ای که در آن لب‌ها به هم نزدیک می‌شوند.