معنی فارسی interlocus

B1

بین‌مکان، حیطه‌ای در سیستم ژنتیکی برای اشاره به مکان‌های مختلف.

A term referring to a space or position between loci in genetics.

example
معنی(example):

بین‌مکان در نقشه‌برداری ژنتیکی مهم است.

مثال:

The interlocus is important in genetic mapping.

معنی(example):

پژوهشگران تغییرات بین‌مکان را برای درک ویژگی‌ها تحلیل می‌کنند.

مثال:

Researchers analyze interlocus variations to understand traits.

معنی فارسی کلمه interlocus

: معنی interlocus به فارسی

بین‌مکان، حیطه‌ای در سیستم ژنتیکی برای اشاره به مکان‌های مختلف.