معنی فارسی intermazing
B1اینترمیز به توصیف کیفیتی اشاره دارد که موجب جلب توجه و جذب میشود.
Characterizing something as captivating or intriguing due to its complex and engaging design.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
این اثر هنری کیفیتی اینترمیز داشت که بینندگان را مجذوب خود کرد.
مثال:
The artwork had an intermazing quality that drew observers in.
معنی(example):
او الگوهای اینترمیز را در طراحیهایش دوست داشت.
مثال:
She loved intermazing patterns in her designs.
معنی فارسی کلمه intermazing
:
اینترمیز به توصیف کیفیتی اشاره دارد که موجب جلب توجه و جذب میشود.