معنی فارسی intermeasurable

B2

قابل اندازه‌گیری مشترک، به وضعیتی اشاره می‌کند که دو یا چند کمیت بتوانند با یکدیگر اندازه‌گیری یا مقایسه شوند.

Capable of being measured or compared in relation to each other.

example
معنی(example):

دو کمیت در حال اندازه‌گیری مشترک هستند اگر بتوان آن‌ها را به شیوه‌ای مقایسه کرد.

مثال:

Two quantities are intermeasurable if they can be compared in some way.

معنی(example):

در ریاضیات، برخی ابعاد برای نسبت‌های خاص قابل اندازه‌گیری مشترک هستند.

مثال:

In mathematics, some dimensions are intermeasurable for certain ratios.

معنی فارسی کلمه intermeasurable

: معنی intermeasurable به فارسی

قابل اندازه‌گیری مشترک، به وضعیتی اشاره می‌کند که دو یا چند کمیت بتوانند با یکدیگر اندازه‌گیری یا مقایسه شوند.