معنی فارسی intermedius
B1اصطلاحی که به معنای وسط یا میانه است و در زمینههای مختلف استفاده میشود.
Referring to an intermediate state or level, particularly in technical or scholarly contexts.
- OTHER
example
معنی(example):
اصطلاح 'میانمدت' معمولاً در آناتومی استفاده میشود.
مثال:
The term 'intermedius' is often used in anatomy.
معنی(example):
در زبانشناسی، 'میانمدت' به یک لایه میانی از تسلط زبانی اشاره دارد.
مثال:
In linguistics, intermedius refers to a middle layer of language proficiency.
معنی فارسی کلمه intermedius
:
اصطلاحی که به معنای وسط یا میانه است و در زمینههای مختلف استفاده میشود.